جدول جو
جدول جو

معنی ناچار کردن - جستجوی لغت در جدول جو

ناچار کردن(صَ مَ دَ)
ملزم ساختن. الزام. مجبور کردن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پاسار کردن
تصویر پاسار کردن
پامال کردن، لگدکوب کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انگار کردن
تصویر انگار کردن
پندار کردن، فرض کردن، گمان کردن، خیال کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وادار کردن
تصویر وادار کردن
کسی را به کاری برانگیختن، تحریک کردن، مجبور کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پادار کردن
تصویر پادار کردن
کنایه از برقرار کردن، پابرجا کردن، در علم حسابداری تامین اعتبار برای هزینه ای
فرهنگ فارسی عمید
(عُ تَ)
ناهار خوردن. طعام خوردن به نیمروز:
در دکان چلوی با وی ناهار کنم.
ایرج
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناهاری کردن
تصویر ناهاری کردن
ناشتایی شکستن، ناهارخوردن نهارخوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وادار کردن
تصویر وادار کردن
مجبور کردن، ناچار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واجار کردن
تصویر واجار کردن
به آواز بلند بگوش همه رساندن: (دیگر لازم نیست این موضوع را واجار کنی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناسور کردن
تصویر ناسور کردن
خراشیدن زخم پیش از پخته شدن آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نانای کردن
تصویر نانای کردن
(کودکان) رقصیدن
فرهنگ لغت هوشیار
کش رفتن، گریزه کردن متاعی را پنهانی وارد کشور کردن و نپرداختن عوارض گمرکی آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انکار کردن
تصویر انکار کردن
وازدن افراچ گفتن امتناع کردن وازدن ناخستو شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاسار کردن
تصویر پاسار کردن
لگد کوب کردن پایمال کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاسار کردن
تصویر پاسار کردن
((کَ دَ))
لگدکوب کردن، پایمال کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وادار کردن
تصویر وادار کردن
((کَ دَ))
تحریک کردن، برانگیختن، مجبور کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از واجار کردن
تصویر واجار کردن
((کَ دَ))
به آواز بلند به گوش همه رساندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناکارا کردن
تصویر ناکارا کردن
Incapacitate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از وادار کردن
تصویر وادار کردن
Coerce, Compel, Impel
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از انبار کردن
تصویر انبار کردن
Stow
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قاچاق کردن
تصویر قاچاق کردن
Smuggle
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بازار کردن
تصویر بازار کردن
Market
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از انکار کردن
تصویر انکار کردن
Deny, Disown
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قاچاق کردن
تصویر قاچاق کردن
contrabandear
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ناکارا کردن
تصویر ناکارا کردن
incapacitar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از وادار کردن
تصویر وادار کردن
coagir, obrigar, impulsionar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از انبار کردن
تصویر انبار کردن
укладывать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از انکار کردن
تصویر انکار کردن
отрицать , отречься
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بازار کردن
تصویر بازار کردن
продать на рынке
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ناکارا کردن
تصویر ناکارا کردن
incapacitar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از وادار کردن
تصویر وادار کردن
coaccionar, obligar, impulsar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از انبار کردن
تصویر انبار کردن
verstauen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از انکار کردن
تصویر انکار کردن
leugnen, verleugnen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بازار کردن
تصویر بازار کردن
vermarkten
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قاچاق کردن
تصویر قاچاق کردن
schmuggeln
دیکشنری فارسی به آلمانی